گوهر عشق
تا که تصویر رخت در قدح آب افتاد
آب در جام وصال تو دلش آب افتاد
رود اگر هم نفس چشمه به دریا پیوست
رنگ دریایی چشم تو به پایاب افتاد
قطره دریا شدنش را ز نگاه تو گرفت
موج در ساحل چشمان تو از تاب افتاد
دل سودا زده در زورق آرام خیال
از پی گوهر عشق تو به گرداب افتاد
چرخ بیدار زمان نقطه ی پرگار تو شد
که در این دایره از قافله ی خواب افتاد
دل دریایی صیاد دو صد بار شکست
تا ز دامان صدف یک گهر ناب افتاد
جان خورشید که در جام شفق مِی میریخت
سر خوش از کام تو گردید که در تاب افتاد
تا «فراز» آمد و در ساحل یاد تو نشست
نظرش باز به سرچشمه ی اطیاب افتاد
۱۳۹۴/۰۸/۱۰