سرود همدلي
اي شيعه ي حق مدار لايق
اي جلوه گه صفات صادق
دل گشته به روي يار شايق
معشوق نموده رو به عاشق
تا جلوه کند جلال خالق
ميلاد محمد است و صادق
از دولت عشق جاوداني
گرديده عيان دُر معاني
نوشيد شراب مهرباني
پوشيد لباس شادماني
تا باطل و حق شوند فارق
ميلاد محمد است و صادق
اي حامي عدل و داد و ايمان
اي پيرو راه دين و قرآن
اي نغمهسراي بزم عرفان
برخيز و سرود همدلي خوان
تا باز شود ره حقايق
ميلاد محمد است و صادق
در هفدهم ربيعالاول
آمد به جهان امين اَجمَل
شد امر خدا بر او محول
امروز که دين شده مکَمَل
شد مکتب حق به کفر فائق
ميلاد محمد است و صادق
تا دين خدا شود مخلد
تا جلوه کند جلال احمد
با بينش و علم و حلم سرمد
آمد به جهانيان سرآمد
از بهر زعامت خلايق
ميلاد محمد است و صادق
گل کرده طراوت بهاران
بر وسعت چرخ روزگاران
تا روح دمد به سبزهزاران
شد خانه ي کعبه نور باران
خورشيد برآمد از سُرادق
ميلاد محمد است و صادق
از شوق وصال نغمه سر کن
شعر خوش همدلي ز بر کن
هر شيعه تبار را خبر کن
از خلق زمانه دفع شر کن
بر کوري چشم هر منافق
ميلاد محمد است و صادق
عيسي نفسي که گنج راز است
معراج صداقت نماز است
توحيد نشان و سر «فراز» است
از خلق زمانه بينياز است
گرديده زمان به ما موافق
ميلاد محمد است و صادق