غزل ناب خدا

 

ای که در دفتر هستی غزل ناب خدایی

قلم قدرت حق قبله ی توحید نمایی

نقطه ی دایره ی گردش پرگار وجودی

مهر گردون نگر و قائمه ی عرش عُلایی

پرتو افشان بلندای جهان ملکوتی

مظهر ذات خدا رمز بقای دو سرایی

وسعت شأن تو از حیطه ی اندیشه برون است

تو به افکار نگنجی تو به توصیف نیایی

یا علی جز به تو معنا نتوان کرد خدا را

که تو شفاف ترین آینه ی ذات خدایی

ای دل انگیزترین نغمـه ی توحید و نبوت

ای که در کشور دین پادشه ملک ولایی

ز ره خلوت محراب به معراج رسیدی

که تو از سِدرِه نشینان ره وادی لایی

دم عیسی نفسی از نفس گرم تو خیزد

بی تولای تو آدم نبرد راه به جایی

به تولای تو سوگند که دل از تو نگیرم

که تو با یار هم آوایی و از خویش جدایی

عقل کامل نشود تا ز تو تأثیر نگیرد

عشق معنا نشود تا تو به محراب نیایی

علی ای روح مطهر وصی پاک پیمبر

فاتح خندق و خیبر تو بری از من و مایی

گنج اسرار وجودی رمز آغاز سجودی

واقف غیب و شهودی شرف ملک بقایی

ز ازل روح مجرد به ابد جلوه ی سرمد

به جهان نور مخلد به جنان راه گشایی

سبب خلقت عالم خلف آدم و خاتم

جاری کوثر و زمزم جبل النور و منایی

اختر برج رسالت شمس ایوان ولایت

مهر رخشان هدایت همه را راهنمایی

نافی لات و مناتی منبع فیض حیاتی

حسناتی برکاتی نفس روح فزایی

وارث تاج کرامت حرم امن عدالت

دُر دریای مناعت صدف بحر سخایی

علی عالی اعلا زینت عرش معلا

زیب محراب و مصلا حرم و سعی و صفایی

جان قرآن و نمازی روح ایمان «فرازی»

نور سجاده ی رازی نفس گرم دعایی